سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.::پایگاه اطلاع رسانی"هیئت زینبیون"محفل بسیجیان و رهروان شهدا::.

 

قسمت اول از اشعار در مورد حضرت ام البنی علیها السلام

حضرت عباس(ع)-شهادت

زبان‌حال حضرت زینب(س) به حضرت ام‌البنین(س)

 

گمان مکن پسرت ناتنی ‌برادر بود

قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود

منال ام بنین و ببال از عباس

تو شیر مادر و شیر تو شیر پرور بود

سقوط قلع? خیبر اگر به نام علی‌ست

فرات: خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود

ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت

که ماه هاشمیان بود و مهر پرور بود

به لرزه بود از او پشت هفت ‌پشت ستم

یل تو یک‌ تنه یک تن نبود، لشگر بود

به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت

ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود

اگر فتاد روی خاک می‌شود پرپر

ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود

 

 

نغمه مستشار نظامی

حضرت ام البنین(س)-مصائب

 

زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر

سپرده بر صف آیینه، دوباره آینه ای دیگر

دوباره داغ به روی داغ، دوباره درد به روی درد

کبوتران بدون بال، کبوتران بدون پر

تمام مرثیه ها گفتند: به پای دست تو می افتند

که در مقابل چشمانی، عطش گرفته و ناباور    -

زنی دو بازوی خونین را، بلند کرده و می گوید    :

دو دست ماه بنی هاشم، فدای زاد? پیغمبر

زنی چونان که شجاعت را، چو شیر داده به فرزندان

به آستان تو آورده، چهار شیر چونان حیدر

چهار شیر که می غرند، چهار شیر که می جنگند

چهار شیر که می آیند، چهار دسته گل پرپر

چهار دسته گل پرپر، چهار آینه دیگر

ستاره اند؟ نه روشن تر، فرشته اند؟ نه زیباتر

زنی که داغ پسر دارد، دوباره داغ دگر دارد

چه قدر خون به جگر دارد، زنی بدون پسر، مادر    !

 

 

غلامرضا سازگار

حضرت ام البنین(س)-مدح و مصائب

 

اگر نشد که نهم رو به کربلای حسین

بقیع را کنم از گریه کربلای حسین

نگه به چهر? عباس کرده، می‌گفتم

هزار مرتبه عباس من فدای حسین

به دشت کرب و بلا تا کنند پرپرشان

چهار دسته‌ گل آورده‌ام برای حسین

شب عروسی خود نیز با علی گفتم

چو من هزار عروسند خاک پای حسین

ز کودکی به عزیزان خویش می‌گفتم

که سر به دست بگیرید در هوای حسین

همیشه بود به هر جا نگاه عبّاسم

به ماه عارض و بر قامت رسای حسین

نگاه من هم از آن بود بر رخ عباس

که داشت جلوه ز روی خدانمای حسین

به چار نجل شهیدم درود باد درود

که بود پشت سر هر یکی دعای حسین

حضور فاطمه آرم به حشر چار ذبیح

که جانشان شده تقدیم در منای حسین

همیشه بود روان روح چار فرزندم

چو اختران ز پی ماه در قفای حسین

خدا گواست ز عباس بیشتر می‌برد

دل مرا همه جا نام دل ربای حسین

به دشت کرب و بلا جای شاخ? یاسم

به خاک پای وی افتاد دست عباسم

نسیم علقمه پیوسته می‌دهد خبرم

که پاره‌ پاره چو گل گشت پیکر پسرم

به خون طپید لب تشنه ماه علقمه‌ام

نشد که قطر? آبی برای او ببرم

به وقت مرگ غریبانه سر به خاک نهم

که از چهار پسر نیست یک پسر به برم

هزار بار الهی شود فدای حسین

نه جسم چار پسر، جان مادر و پدرم

خدا گواست که باشد فقط برای حسین

هر آن‌ چه خون جگر می‌چکد ز چشم‌ترم

چو شمع سوزم و در سوز خویش آب شوم

چنان که محو شود در شرار دل، اثرم

خدا گواست که اشک خجالت عباس

ز خون دید? او بیشتر زند شررم

الهی آن که کنار دو دست عباسم

فتد به خاک قدم‌های اهل‌ بیت سرم

برای شیر خدا چار شیر آوردم

هزار حیف که امروز خم شده کمرم

ز دیدن سر مجروح دخترم زینب

به سان پیکر عباس پاره شد جگرم

چنان که خون چکد از «نخل میثم» زینب

ز دیده خون جگر ریزم از غم زینب




 

 

<** ادامه مطلب... **>




نوشته شده در تاریخ شنبه 92 فروردین 31 توسط zeinabion

قالب وبلاگ